جدیدترین مطالب
گالری
خانقاه بهاءالدین؛ خانه پدری مولانا
خانقاه ، مکان تاریخی است که برخی از تاریخنویسان افغانستان آن را زادگاه مولانا جلال الدین بلخی می دانند.
با ولایت بلخ بیشتر آشنا شوید
این خانقاه از دیوارها و گنبدهای گلی ساخته شده است. به همین دلیل در برابر باران و گذر زمان مقاومت خود را از دست داده و رو به نابودی است. اکنون از این خانقاه به جز یک محوطه چهارضلعی با چهار ستون که به سبک معماری اسلامی، با سرطاقهای قوسی ساخته شده، چیزی باقی نمانده است.
دولت ترکیه چند سال پیش اعلام کرده بود که از طریق بنیاد انکشافی ترکیه در افغانستان کار بازسازی خانقاه مولانا را آغاز میکند، اما به دلایل نامعلوم این اقدام عملی نشد.
زادگاه و زیستگاه مولانا
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی شاعر و عارف پرآوازه قرن ششم هجری شمسی در سال 604 هجری قمری در خانوادهای به دنیا آمد که از جایگاه مذهبی و عرفانی بلندی در شهر بلخ برخوردار بود.
پدر مولانا، محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاوالدین ولد و سلطان العلما، صاحب این خانقاه، « واعظ زبانآور و خوش بیان» شهر بلخ و از بزرگان صوفیه و عارفان زمان خود بود و تأثیرات کلامیاش مریدان زیادی را به خانقاهاش کشانده بود.
مرقد مولانا
آواز و نیایش صوفیان، در این گوشه از شهر باستانی بلخ در این دوره از تاریخ طنین انداز بوده و گویند که مریدان کلام وی را مکتوب میکردند که مجموعهای از مواعظ او هماکنون باقی است و معارف بهاء ولد، نام دارد.
چون مولانا ایام کودکی و نوجوانیاش را در این خانقاه گذرانده بود، شخصیت اولیهاش نیز در همین مکان شکل گرفته بود. پدر او در سال 618 هجری قمری هنگامی که مولانا 12 سال داشت، این دیار را ترک گفت و به ترکیه رفت. وی در سال 672 هجری قمری در قونیه درگذشت. بارگاه فعلی او در همان شهر است و علاقمندانش « شب عروس» را در آنجا برپا میکنند.
این مکان به دلیل همین سابقه تاریخی، سالانه میزبان صدها و هزاران گردشگر داخلی و خارجی است.
بلخ زادگاه مولانا با قونیه زیستگاه وی، اکنون خواهر خوانده شده است. به همین سبب، دو کشور به ایجاد رابطه گرم فرهنگی در سال 2007 میلادی به توافق رسیدند.
گرچه مقامهای ترکیه، مولانا را ترک، رئیس اطلاعات و فرهنگ بلخ وی را تاجیک افغانستانی و ایرانیان نیز این شاعر برجسته را ایرانی تبار میدانند، اما خود در مثنوی معنوی گفته است:
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی خوشتر است
من نه چنانم که تویی تو نه چنانی که منم
من نه بر انم که تویی تو نه بر انی که منم