جدیدترین مطالب
گالری
آرامگاه رابعه بلخی
رابعه بنت کعب القزداری، دختر کعب، اگرچه زن بود اما به فضل بر مردان جهان بخندیدی. فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان. بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به غایت ماهر. با غایت ذکاء خاطر و حدت طبع. پیوسته عشق باختی و شاهدبازی کردی و او را مگس رویین خواندندی…
جملات فوق توصیفاتی ست که محمد عوفی در کهن ترین تذکره ی شعر فارسی، لباب الالباب، در مورد رابعه نوشته است.
رابعه بلخی، اولین زن شاعر فارسی زبان است. او در قرن چهارم هجری قمری و هم دوره با رودکی، پدر شعر فارسی، زندگی می کرد. کعب قزداری، پدر رابعه و والی بلخ، سیستان، قندهار و بست بود. کعب دخترش را بسیار دوست داشت و او را مورد احترام قرار می داد. رابعه علوم ابتدایی آن زمان را از پدرش آموخت و در نوجوانی به سمت شعر گرایش پیدا کرد. کعب قزداری به سبب احترام و علاقه ای که نسبت به دخترش داشت، او را زین العرب می خواند. رابعه بلخی در نقاشی، شمشیرزنی و اسب سواری نیز مهارت داشت. اما هیج هنری چون شعر او را زبانزد و مشهور نکرده است. از القاب رابعه بلخی نیز می توان زین العرب، مگس رویین، رابعه قزداری و رابعه کعب را نام برد.
رابعه، مادر شعر فارسی
رابعه بلخی را مادر شعر فارسی نامیده اند. در دوره ای که دختران از خواندن و نوشتن منع می شدند، رابعه نزد پدرش علم می آموخت. حمایت های کعب از دخترش و استعداد و علاقه ی خود رابعه باعث شد که او پا از کنج مطبخ فراتر بگذارد. رابعه وارد دنیای شعر شد تا ادبیات فارسی برای نخستین بار قریحه ای زنانه را به خود ببیند. احساس او که از شوقی خالصانه و شوری عاشقانه سرچشمه می گرفت، در قالب کلمات ریخته می شد. هرچند برادرش حارث بسیاری از اشعار و متون او را از بین برد، اما نتوانست قریحه و روح شعردوست او را نابود کند. رابعه چنان تبحری در سرودن شعر داشت که بزرگانی چون عطار، رودکی، جامی و ابوسعید ابوالخیر او را ستوده اند.
داستان عشق رابعه و بکتاش
شاید مهم ترین دلیل ماندگاری نام رابعه حمایت پدرش بوده است. کعب رابعه را بسیار دوست داشت و او را زینت عرب می دانست. اما بعد از مرگ کعب، حارث برادر رابعه بر جایگاه پدر تکیه زد. طبق روایات تاریخی رابعه عاشق یکی از افراد دربار برادرش به نام بکتاش شد. او بکتاش را بسیار دوست داشت و برای او شعر می سرود. بکتاش هم بعد از مدتی عاشق رابعه شد. وقتی حارث از این عشق باخبر شد، آنها را به زندان افکند. عده ای از مورخان هم می گویند که حارث، خواهرش رابعه را کشت. بکتاش نیز وقتی خبر مرگ معشوقه اش را شنید، بسیار خشمگین شد. او شبانه از زندان فرار کرد و حارث را کشت. سپس بر سر مزار رابعه رفت و در آنجا خودش را نیز کشت.
امروزه مزار رابعه بلخی در پارک کوچکی در بلخ قرار دارد. در سال های اخیر ساختمان جدیدی با کمک های مالی کشور آلمان و به وسیله ی بنیاد فرهنگی اغاخان برای مزار رابعه ساخته شده است. اما آن چه مردم را به سمت بارگاه رابعه بلخی می کشاند ساختمان و نمای آرامگاه او نیست. چرا که رابعه بلخی علاوه بر شاعره ای توانا، زنی آزاده و روشن اندیش نیز بوده است. مردم افغانستان برای این شاعره ی خوش ذوق و توانا احترام زیادی قائل هستند و به زیارت بارگاه او می روند.